پرم...
شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ق.ظ
امشب پرم...پرم از دلگیری
نه از کسی غیر از خودم....
شده ام مثل یک مرده ی متحرک....
از زندگی کردن فقط نفس کشیدنش را انجام میدهم!
گذشته را مرور میکنم تا به الان...
از خودم بدم می آید...
چه کردم با خودم؟
دلم میخواهد گریه کنم...خیلی سنگینم از غم
ولی اشک نمیجوشد نمی آید...
کاش می آمد و این دل را سبک میکرد...
کاش میشد برگردم به قبل
راه رفته را عوض کنم...
نگذارم به اینجا برسم
نگذارم به اینجا بکشم...
نگذارم....
بی تا
۹۴/۱۰/۲۶